کپی رایتینگ چیست؟

دو چیز در این تبلیغ توجه را جلب می‌کند: اول اینکه این کپی نشان می‌دهد برای خیلی‌ها دویدن صرفاً دویدن نیست. بلکه درباره تنهایی، آرامش و بازیابی سلامت روان از یک زندگی پرمشغله است. نکته دوم اینکه نه تنها نایکی این تبلیغ را به تجربه دویدن وصل می‌کند، بلکه با صدای کوبیده شدن این کفش‌ها به زمین هم ارتباط می‌گیرد.

در تبلیغ در رابطه با محو شدن پیچیدگی زندگی یک نفر و جایگزین شدن آن با پیچیدگی و شفافیت است. در ادامه تبلیغ می‌بینید که جملات ساده‌تر و کوتاه‌تر شده و در نهایت با تکرار کلمه Run (بدو) ادامه پیدا می‌کند. همان ریتمی که شخص با دور شدن قدم‌هایش می‌شنود. به این می‌گویند ارتباط.

• سرنخ فوق‌العاده‌ای دارد.

مواردی که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم، همه سرخط‌ها یا جملات پیشروی Urban Daddy، یک مجله اینترنتی مبتنی بر ایمیل است که قصد جلب توجه به محصولات و تجربیات خود را دارد.

• 6 روز. همین قدر وقت دارید تا 65% بدنتان به بوقلمون تبدیل شود!
• هر سال 8760 ساعت دارد. و فقط در یک ساعت فقط یک دکه در میدان هاروارد کتلت بوقلمون با سس سیب خانگی و خامه ترش پخش می‌کند. بله، عادلانه نیست. اما 60 دقیقه هم 60 دقیقه است!
• ایوُک‌ها در مورد زندگی صحبت می‌کنند (موجوداتی خیالی از شخصیت‌های فیلم‌‌ جنگ‌های ستارگان).

چه چیزی بین همه این موارد مشترک است؟ ما را وادار می‌کنند خط بعدی را بخوانیم. منظورم این است که چقدر دلتان می‌خواهد بدانید داستانمان با ایوک به کجا می‌رسد؟

ضرب‌المثلی در کپی ‌رایتینگ وجود دارد که به سادگی به جو شوگارمن، نویسنده و صاحب کسب‌وکار نسبت داده می‌شود. این ضرب‌المثل می‌گوید که هدف تیتر این است که شما را به خواندن خط اول وادار کند. هدف از خط اول این است که شما را به خواندن خط دوم وادار کند و این چرخه ادامه دارد. به طور خلاصه اگر خط اول شما خوانندگان را مجذوب خود نکند، همه چیز از بین می رود.

• از گوش کردن موثر متولد شده است.

با دیدن برنامه‌هایش برای راه اندازی یک باشگاه ورزشی دیگر در منطقه بزرگ بوستون، یک غریبه ممکن است خانواده هرینگتون را کمی دیوانه خطاب کند. بازار از قبل هم مملو از سالن‌های ورزشی بود؛ از جمله نوع جدیدی از سالن‌های مجلل که به نظر می‌رسید در فقط آمده‌اند تا زرق و برق خود را نشان دهند. باشگاه‌های بدنسازی در سراسر منطقه خدمات ماساژ، بارهای اسموتی و تعدا زیادی مربی شخصی ارائه می‌دادند. و GymIt هیچ کدام از اینها را نخواهد داشت.

پس GymIt چه داشت؟ درکی از مخاطبان اصلی خود. این برند قبل از راه‌اندازی سالن ورزشی جدید خود، به بازار اصلی باشگاه بروها گوش داد. برای بسیاری از افراد در بازار هدف GymIt، وجود مزایای مرتبط با باشگاه‌های ورزشی مجلل عالی بود، اما خوب معایب دیگری هم داشت – یعنی نرخ‌های گران و قراردادهای بسیار پیچیده.

GymIt تصمیم گرفت تجربه رفتن به باشگاه را برای افرادی که صرفاً به ورزش کردن اهمیت می‌دادند ساده کند. این کپی در کمپین راه اندازی و در سراسر بخش‌های بازاریابی آن منعکس کننده این درک است.

• از اصطلاحات تخصصی و گزاف گویی به دور است.

پیشگامانه. انقلابی. راه‌حل‌های کسب و کار. مقیاس قابل هدف گذاری. ایده پردازی. رویکردهای مبتنی بر شواهد. بهترین شیوه‌های صنعت.

حسابی گیج شدید، نه؟

وقتی که نویسندگان برای بیان آنچه واقعاً در مورد شرکت، محصول یا خدمات خود انجام می‌دهند تلاش می‌کنند، گاهی اوقات برای تأکید بر نقطه نظرات خود به اصطلاحات تخصصی یا اغراق بازمی‌گردند. حقیقت این است که کپی‌ رایتینگ خوب نیازی به زیباسازی بیشتر ندارد. کپی رایتینگ خوب باید به زبان انسانی با خواننده صحبت کند.

این بدان معنا نیست که هرگز نباید جوایز یا دستاوردها را جشن بگیرید. فقط در توضیح این دستاوردها رک و پوست کنده عمل کنید.

• مخاطبین خود را به خوبی می‌شناسد.

کپی رایتینگ خوب مخاطبی را که برایش می نویسد می‌شناسد. چون تشخیص می‌دهد که ارتباط موثر مستلزم درک عمیق خواننده است. با شناخت مخاطب، یک کپی رایتر می‌تواند پیام، لحن و زبان خود را طوری تنظیم کند که در ذهن خوانندگان مورد نظر خاطره ساز شود.

چه یک نسخه فروش باشد و چه یک پست وبلاگ، پرداختن به نیازها، نقاط درد و خواسته‌های مخاطب، کپی را مرتبط‌تر و جذاب‌تر می‌کند. همچنین نویسنده را قادر می‌سازد تا ارزش یک محصول یا خدمات را به گونه‌ای منتقل کند که واقعاً با مخاطب صحبت کند، به تقویت ارتباط کمک کرده و شانس دستیابی به نتیجه مطلوب را افزایش دهد.